شعر
ساحل ادب
ادبی-اجتماعی

رفتنت را ديدم...
رفتنت را ديدم...

تو به من خنديدي ...

آتش برق نگاهت دل من آتش زد ...

و مرا در پس يک بغض غريب ،

در ميان برهوتي تاريک...

پشت يک خاطره سرد و تهي

با دلي سنگ رهايم کردي .

و تو...

بي آنکه نگاهي بکني، به دل خسته و آزرده ي من!!

رفتنت را ديدم...

تا به آنجا که نگاهم سو داشت.

و تو در آخر اين قصه ي تلخ محو شدي.

باورم نيست که ديگررفتي...

اشک من بدرقه راهت باد....
رفتنت را ديدم...
رفتنت را ديدم...



 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:45 :: توسط : زرین

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ساحل ادب و آدرس samiapoor.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





انجمن وبلاگ نویسان جهرم