گرفتاری های دبیر ادبیات
ساحل ادب
ادبی-اجتماعی

 

اول صبح شنبه از منزل

با امید وانرژی کامل

ظاهرم را کمی صفا دادم

ساعت 7 راه افتادم  

چشمم اول در آن سحرگه شاد

به نگهبان پارکینگ افتاد

بر خلاف همیشه با خنده

زود آمد به محضر بنده

که خدا لطف ها به ما کرده 

که مرا خادم شما کرده

نظرش باز بر من افتاده

دختر خوشکلی به من داده

اسم او را بگو چه بگذارم

البته چارتای دیگم دارم

اسم او جور باشه با همه مون

با من و بچه ها وبا ننمون

دست او تا رها شد از دستم

اسم ها را گرفتم و جستم

خسته ومانده تکیه داده به در

جلوش پهن بود صد دفتر

با شتاب آمدم به دفتر کار

دیدم آنجا کسی به حال نزار

تا که چشمش به هیکلم افتاد

پا شد و گفت :"ا لسلام ای استاد "

دیر وقتی است چشم در راهم

چشم در راه روی آن ماهم

تا زیارت کنم شما را با ز

دیشب از بندر آمدم شیراز

گفتمش :"چهره ات به یادم نیست "

گفت :"این چهره مال آدم نیست ."

من که باشم که یادتان باشم

مرکز التفاتتان باشم 

نوزده سال پیش در بندر

در شب شعر اول آذر

یادتان هست شعر می خواندید؟

اشک از دیده می افشاندید؟

بنده از ساکنان آن کویم 

مدتی هست شعر می گویم

دیدم ای وای تازه گرم شده

ذوق یخ کرده اش ولرم شده

گفتمش :" خدمتی اگر از من

بر می آید بگو به من لطفا

گفت:"این شعرها ی نا قابل

با نگاه شما شود کامل

منتی بر سرم نهید امروز

وقت خود را به من دهید امروز "

گفتم :الان کلاس دارم من

مگر الان حواس دارم من؟

بسپارش به فرصتی دیگر

گفت –اما به حالتی مضظر –

"عصر باید که باز برگردم

رخت وپخت سفر نیاوردم ."

ساعت از 8 داشت رد می شد

جلو من دوباره سد می شد

چاره کار جز فرار نبود

گر چه این از من انتظارنبود

ناگهان جستم وپریدم من

مثل دیوانگان دویدم من

هن وهن کردم وخلاص شدم

این چنین وارد کلاس شدم

گشته بود از فرار اجباری

از همه جای من عرق جاری

با همان وضع درس شد آغاز

"درس اشعار سعدی شیراز"  

نیم ساعت گذشت در وا شد

هیکلی مثل جن هویدا شد

با لباسی سیاه سر تا پا

غصه از رنگ چهره اش پیدا

گفت:مستخدم جدیدم من

از شما دور آنچه دیدم من

مثل مشتی براده ام آقا !

مادر از دست داده ام آقا !

مادرم مثل دسته گل بود

 لهجه اش عین  صوت بلبل بود

تسلیت گفتمش به نا چاری

که "خدا رحمتش کند ،باری"

مگر از دست من چه می آید ؟

گفت :با لطف طبعتان باید

بسرایید کامل وپر بار

شعر خوبی برای سنگ مزار

گفتم الان که وقت من تنگ است

وسط درس وبحث فرهنگ است

بغض کرد وبه گریه پاسخ داد:

"روی ما را زمین نزن استاد !  

گفته حجار با هزار تشر

حد اکثر 3 ساعت دیگر

مادرم مهربان ترین زن بود

شهره شهر وکوی وبرزن بود

مثل یک باغ میوه بود استاد

هرکه می خواست هر چه او می داد "

گفتمش :"لااله الا الله 

چشم ! بعد از کلاس ،بر سر راه ... "

ظهر وقت ناهار دیدم باز

مردی آمد به سوی من با ناز

هی سروگردن مرا بوسید

همه جای تن مرا بوسید

گفت :" من آرش سمنسارم

هم کلاس قدیم سرکارم

تا به امشب درست یک هفته است

که زنم قهر کرده ورفته است

شب که شد تا به صبح می لولم

تک وتنها به خویش مشغولم

تو که استاد فارسی هستی

وبرای خودت کسی هستی

با دوسه شعر دل پسند زنان

همسرم را به خانه بر گردان

 ساعت 5 موقع رفتن

یک نفر زنگ زد به گوشی من

که :من از دفتر مدیریتم

منشی بخش حفظ حیثیتم

روز جمعه مدیر دانشگاه

باز در راس هیاتی همراه

سفری پر اهمیت دارند

تا از این راه بهره بردارند

مثل دیگر مدیرهای وطن

به دو ،سه سرزمین بکر وخفن

ساحل عاج وگامبیا وغنا

بوریکنا فاسو وگواتمالا

امرفرموده اند تا فردا

متنهایی مناسب هرجا

بنویسد ومرحمت بکنید

در ثوابش مشارکت بکنید

البته متن ها طراز شود

رسم بین الملل لحاظ شود

متن ها یی وزین وعرفانی

پاک وآماده سخنرانی

وقتی از در می آمدم بیرون

دیدم از آن طرف کنار ستون

پیر مردی که عین گورکن است

مثل آن که در انتظار من است

دفتری کهنه بود در دستش

باز می کرد زودو می بستش

تا مرا دید پیش من آمد

سرفه ای کرد ودر سخن آمد

که :"تو از بهترین ادیبانی

افتخار تمام ایرانی

خوش کلام ورشید ورعنایی

چه سری چه دمی عجب پایی !"

مشکلم را اگر کنی درمان

نبود بهتر از تو در ایران

گفتمش :"خوب بگو چه باید کرد ؟"

سر به نزدیک گوش من آورد

گفت :"در خانه توی انبارم

عکس یک نسخه خطی دارم

این کپی را که کرده ام پنهان

هست یک صفحه از اواسط آن

نثر این نسخه ساده وعالی است

من نمی دانم این نوشته کیست

شاید این نسخه کاین چنین باشد

مال صد سال پیش از این باشد

گربیایی شبی به خانه من

قیمت نسخه  راکنی روشن

می فروشم به آن عتیقه خران

به تو هم می دهم کمی از آن

وعده ای بی ثمر به او دادم

سوی منزل به راه افتادم

زن همسایه با هزار ادا

وسط کوچه بست راهم را

گفت :ای افتخار این کوچه

باعث اعتبار این کوچه

شوهر نازینم از حالا

چشم دارد به مجلس شورا

قصد دارد که نامزد بشود

از موانع سریع رد بشود

من گواهم که هست مرد عمل

نیست چون دیگران شل وتنبل

همسر من اگر رود مجلس

مثل آن ها نمی کند فس فس

سر یک سال می شود ایران

بهترین کشور تمام جهان

تو که "اشعار می کنی تدریس

متن خوبی برای من بنویس

که دل سنگ را تکان بدهد

شور وحالی به این وآن بدهد

دل مردم از آن کباب شود

همسرم فورا انتخاب شود

ساعت 7خسته وبی حال

باز گشتم به خانه نزد عیال

تا نگاهی به وضع وحالم کرد

چای ومیوه برای من آورد

گفت :"باید که زود تر بروی

میوه ومرغ وشیر ونان بخری"

 گفتمش :"ای نماد هم دردی

کاش امشب معاف می کردی"

اخم کرد وبه طعنه گفت به من

چشم !ای شوهر مدافع زن !

فکر ما را نکن که ما سیریم

مثل همیشه روزه می گیریم  

تازه امروز هم پسر عمه ات

زنگ زد باز وگفت با شدت

به پسر داییم بگو لطفا

از برای پزشک ماهر من

آن پزشکی که مرهم درد است

باد فتق مرا عمل کرده است

یک قصیده به طول 17 خط

بسپارد به پست بی زحمت...

مانده بودم من و شفارش ها

غرق بودم میان خواهش ها

متن دعوا برای جشن وعزا

ازدواج ووفات وسور وکذا

معنی یک قصیده از "جرجیس"

وجه تسمیه ی "قمر قرقیس "

 علت جر و بحث کهنه ونو

ریشه واژه ی"زلم زیمبو "

 جنس عرفان حضرت "جمجام "

 رنگ شلوار همسر "خیام "

 علت قهر دختر سعدی

شیوه ختنه کردن بعدی

گیچ بودم از این همه خدمت

اخم همسر مزید بر علت

گفتم :"ای همسر وفادارم

گوهر روشن شب تارم!

شب وروزم اگر پر از کار است

کیسه ام از ثواب سرشار است

توشریک ثواب های منی

بهتر از تو جهان ندیده زنی "!

 گفت:"آهسته بچه ام خواب است

فکر نان کن که خربزه آب است"

" شعر از :دکتر کاووس حسنلی"

"سمیع پور از گروه ادبیات جهرم"

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

 

   

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:45 :: توسط : زرین

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ساحل ادب و آدرس samiapoor.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





انجمن وبلاگ نویسان جهرم