خاطره ای از یک معلم
ساحل ادب
ادبی-اجتماعی


بچه ها لال شوید

بی ادب ها ساکت!

سخت آشفته وغمگین بودم

با خودم می گفتم بچه ها تنبل و بد اخلاقند

دست کم می گیرند درس ومشق خود را

باید امروز یکی را بزنم،اخم کنم ونخندم اصلا  

تا بترسند از من وحسابی ببرند

خطکشی آوردم در هوا چرخاندم 

چشم ها در پی چوب تنبیه هر طرف می چرخید

****

مشق ها را بگذارید جلو زود، معطل نکنید

اولی کامل بود

خوب.

دومی بد خط بود بر سرش داد زدم،

سومی می لرزید

خوب گیر آوردم

صید در دام افتاد و به چنگ آمد زود

***

دفتر مشق حسن گم شده بود

این طرف آن طرف نیمکتش را می گشت  

تو کجایی بچه؟

بله آقا اینجا!

پاک تنبل شده ای بچه ی بد ،

به خدا دفتر من گم شده آقا !

همه شاهد هستند. 

باز کن دستت را!

خط کشم بالا رفت   

خواستم بر کف دستش بزنم ، 

او تقلا می کرد ، 

چون نگاهش کردم

گوشه ی گونه ی او قرمز بود

هق هقی کرد و سپس ساکت شد 

مثل شمعی آرام بی خروش وناله.

*** 

ناگهان حمدالله در کنارم خم شد

زیر یک میز کنار دیوار ،دفتری پیدا کرد

گفت: آقا!ایناهاش دفتر مشق حسن،

چون نگاهش کردم ، 

خوش خط و عالی بود

غرق در شرم و خجالت گشتم . 

جای آن چوب ستم بر دلم آتش زد.

***

صبح فردا دیدم ،

که حسن با پدرش با یکی مرد دگر

سوی من می آیند

خجل و شرم زده دل نگران

منتظر ماندم من

تاکه حرفی ،گله ای، یا که دعوا      

شاید

***

پدرش پدرش بعد سلام گفت :

لطفی بکنید و حسن را بسپارید به  ما!

گفتمش چی شده آقا رحمان؟

گفت :این خنگ خدا

وقتی از مدرسه برمی گشته ،

به زمین افتاده بچه ی  سربه هوا

یا که دعوا کرده ،

قصه ای ساخته است

زیر ابرو و کنار چشمش متورم شده است.

درد سختی دارد

می بریمش دکتر با اجازه آقا!

***

چشمم افتاد به چشم کودک

غرق اندوه و تاثر گشتم 

  من شرمنده معلم بودم   

لیک این کودک خرد وکوچک

این چنین درس بزرگی می داد

بی کتاب ودفتر ،

من چه کوچک بودم

او چه اندازه بزرگ

به پدر نیز نگفت

آن چه من از سر خشم

بر سرش آوردم .

***

عیب کار از خود من بود ونمی دانستم

من از آن روز معلم شده ام

بعد از آن هم دیگر

در کلاس درسم

نه کسی بد اخلاق

نه کسی تنبل بود

درس هم می خواندند

تا حدود امکان .

***

این به من یاد آورد

این کلام از مولا

که به هنگامه ی خشم

نه به لب دستوری

نه به دست تنبیهی،

یا چرا من اصلا

عصبانی باشم

بامحبت شاید،

گرهی بگشایم

با خشونت ،هرگز!

                                                                                           

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:40 :: توسط : زرین

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ساحل ادب و آدرس samiapoor.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





انجمن وبلاگ نویسان جهرم