طنزی از دکتر حسن لی استاد دانشگاه شیراز
ساحل ادب
ادبی-اجتماعی

شعر طنزی از دکتر کاووس حسنلی:

 

«اندر فواید جزوه گفتن»

 

 

ما که از جان دوستدار جزوه ایم

 

مایه دار از اعتبار جزوه ایم

 

جزوه گفتن شیوه ی دیرین ماست

 

جزوه گفتن جزوی از آیین ماست

 

جزوه یعنی نظم و منطق داشتن

 

حاکمیت بر دقایق داشتن

 

مهلت پرسش ندادن در کلاس

 

پیش گیری کردن از پرتِ حواس

 

راه بستن بر سوال و بر جواب

 

سد شدن بر اضطراب و التهاب

 

جزوه یعنی یک نفر گوینده بس

 

یک نفر گویا و دیگر هیچکس

 

گفت و گو و پرسش و بحث و جدل

 

نیست جز از شیوه های مبتذل

 

جزوه یعنی اقتدار یک نفر

 

یک نفر از هر دو عالم باخبر

 

یک نفر در جایگاه عقل کل

 

مقتدر مانند چنگیز مغول

 

جزوه پرهیز از جدال و دلخوری ست

 

راه و رسم بهترین دیکتاتوری ست

 

جزوه یعنی من که می گویم سخن

 

سر به زیر انداز فورا پیش من

 

تا نگیرم نمره ات را در گرو

 

سر به زیر انداز و بنویس و برو

 

از نوشتن لحظه ای غافل مباش

 

ذره ای در شک بی حاصل مباش

 

هر که را گویند شاگردی نکوست

 

سربه زیری بهترین اخلاق اوست

 

هرچه در ذهنت بیاید ای جوان

 

از سرت بیرون کن الّا امتحان

 

شغل ما تقویت دانشوری ست

 

کار ما در حوزه ی اندیشه نیست

 

شیوه ی آموزگاران جهان

 

نیست جز تدریس و غیر از امتحان

 

کار ما اندیشه پروردن که نیست

 

از سر و ته سر درآوردن که نیست

 

از سرت بیرون کن این اندیشه را

 

شاخه را بنگر، رها کن ریشه را

 

چشم و گوشت بسته باشد بهتر است

 

چشمِ بینا باعث دردِ سر است

 

نام اینجا هست بر راهش گواه:

 

هست «دانشگاه» نه «اندیشه گاه»

 

رودکی هم مثل من ده قرن پیش

 

گفته دانش را بجو در بیت خویش:

 

«دانش اندر دل چراغ روشن است

 

وز همه بد بر تن تو جوشن است»

 

دانشت از جزوه می آید به دست

 

جزوه ات را پاس دار از هر چه هست

 

جزوه در کنکورها ناموس ماست

 

جزوه افلاطون و جالینوس ماست

 

جزوه ما را رهنمای مقصد است

 

در تمام درس ها کارآمد است

 

هر که از کنکور رنگش می پرد

 

جزوه حالش را به جا می آورد

 

هر که را از تست باشد ترس و بیم

 

مغز او را جزوه درمانی کنیم.

 

 

مولوی آمد به خواب من شبی

 

گفت: می بینم که در تاب و تبی!

 

تا ته شعرت بگیرد رنگ و بو

 

این حکایت را به جای من بگو:

 

«از قضا یک روز آن استاد مست

 

ادعا می کرد پیغمبر شده ست

 

خلق گفتندش به رسم داوری

 

کو کتاب تو اگر پیغمبری؟

 

گفت: اگر من بی کتابم، راحتم

 

جزوه می گویم برای امتم»  


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : جمعه 14 اسفند 1394برچسب:طنز, :: 6:36 :: توسط : زرین

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ساحل ادب و آدرس samiapoor.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





انجمن وبلاگ نویسان جهرم